به باران بابا

متن مرتبط با «جدید» در سایت به باران بابا نوشته شده است

مسئولیت جدید

  • امروز معارفه شدم و مسئولیت جدیدم رو‌ بر عهد گرفتم.روز عجیبی بود، وسط معارفه فهمیدم میر استعفا داده..... مثل حسی که خنده و گریه قاطی بشه اصلا لذت نبردم......مسئولیت که بهش علاقه داشتم رو بدست آوردم. + نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم دی ۱۴۰۲ ساعت 22:57 توسط علي باران  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خوب محل کار جدید

  • ۴۰ روز گذشت به نظر خودم پیشرفتم خوب بود همه گرفتن کار هم جا افتادن و هم دیدن برخی همکلاسی های قدیم .... الان حس میکنم واقعا میتونم موثر باشم و از ظرفیتم درست استفاده بشه.گام به گام به سمت جلو....توکل کردیم به خودش + نوشته شده در چهارشنبه دهم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 0:13 توسط علي باران  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • محیط کار جدید

  • دو روزی میگذره که وارد محیطی جدید با انسان های جدید شدم. انتخابی سخت که برای تجربه ای جدید بهش نیاز داشتم. الان که نوشتم به این نتیجه رسیدم سخت نگیرم و از مسیری که درونش قرار گرفتم لذت ببرم و کسب تجربه کنم. محیط کار کاملا متفاوت و تخصصی است. حس خودم میگه اینجا بیشتر میشه از ظرفیت هام استفاده کنم. کار اینجا با GIS ، AutoCAD و انواع نقشه است. توکل به خدا.حس میکنم الکی الکی ریشامونم سفید شد....چه بود روزگاری گذشت و چی شد روزگارای....شاید یک جوجه جدید زندگی رو از این حالت دربیاره عزیز بابا من و مادر منتظرتیم.... + نوشته شده در دوشنبه سوم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 0:14 توسط علي باران  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مسیری جدید ....

  • خوب واقعا این چند وقته سرم شلوغ بود و نتونستم خیلی رویدادها رو ثبت کنماول اینکه این کرونا ول کن این جامعه نیست جانان خونه نشین شده و مدارسم که مجازیهباران بزرگتر شده اتفاقا امروز بردمشم چمران با جانان کلی دور زدیم داخل دانشگاه و خاطرات ....بعد بیش از یکسال تازه مدرک دکترا رسید دستم که البته تنبلی از خودم بود. (پورویسه) متشکر بابت کمک جهت تسویهاخیرا هم پیشنهادات جدیدی دارم که بز مسیر زندگیمونو پر هیجان کرده.....پروژه های که نظارت عالی اونا باهام هستند حالشون خوبه جز یکی که کلافم کرده و پیمانکارش پرته (مسلمیه)مدیریت رواناب ها که ترکوندن از هندیجان گرفته تا ماهشهر و امیدیه وو.....پروژه های بادشکن غیر زنده شوش و هویزه مونده آخ که یادم امد فردا پیگیری کنم وقتشه یکاراییشون دیگه استارت بخورن....کارن عمو دنیا امده و منو عمو کرد خیلی هم باحاله...... جریان زبانم هم داستان خودشو داشت که همینجور بمونه فقط جهت یادآوری ایام...... + نوشته شده در سه شنبه نهم شهریور ۱۴۰۰ ساعت 1:28 توسط علي باران  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها